0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
زنجیرا هم اگه از هم جدا باشن می شن عین این صفرهای بالا و پایین این متن. فقط مزیتشون اینه که شاید به نظر یه کادر ساختن ولی جز اینکه یه حصار واسه این کلمات ساخته باشن کار دیگه ای نکردن. اگه یه یک قاطی این صفرها بذارم فکر کنم خیلی معنی این قاب رو عوض کنه. شاید این عددها رو ساختن که زندگی یکنواخت و ساکن نباشه. به نظرم جالب میشه که مثلا بگیم: خدا هم دنیا رو با صفر و یک نوشت و ساخت. حالا نمی دونم اول صفر بوده یا یک. اگه این دنیا نبوده میشه صفر، ولی مگه نمی گن خدا همیشه بوده و هست. پس اگه حضور خدا رو همه جا بدونیم با اینکه دنیا نبوده پس میشه یک. شایدم صفر و یک با هم بوده. این قانون صفر و یک خدا هم عجب دنگ و فنگی داره، آدم گیج می شه میره پی کارش. ولی با این حال بازم جالبه. مثلا یک با یه صفر جلوش می شه ده. خب خوبه همین الان اثبات اختراع ده هم کشف شد. حالا یه ده با یه ده دیگه می شه چند تا ده؟ دو تا ده. چه جالب از صفر و یک دو هم اختراع شد.حالا فرض کن اگه همش صفر بود.می شد عین کادر این متنه و حتی خود صفرها رو هم نمی شد بشمری. چون تا چشم کار می کنه صفره. شاید به صفر و یک تعادل هم بشه گفت. صفر و یک زندگی به نظرم از صفر و یک ریاضیات خیلی پیشرفته تره. تو زندگی یک می تونه مساوی صفر باشه و برعکس.
زنجیر رو اگه عمودی نگهش داریم صفرهاش تشکیل یه یک میده که باهاش خیلی کارا میشه کرد. با صفر و یک زنجیر هم میشه مرگ و زندگی رو تعریف کرد. می تونی زنجیر رو یه جا آویزون کنی و باهاش یه حلقه بسازی تا خودت رو خفه کنی و تو همون مقطع بمونی یا اینکه با دستات دونه دونه زنجیرای به هم پیوسته رو بالا بری و با هر سانتی متر بالا رفتن یه چیز جدید ببینی و تجربه کنی.
این اعداد چه کار که نمی کنن...
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
مسافر